آخرین به‌روزرسانی:

Wiggle

ˈwɪɡl ˈwɪɡl

گذشته‌ی ساده:

wiggled

شکل سوم:

wiggled

سوم‌شخص مفرد:

wiggles

وجه وصفی حال:

wiggling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

لولیدن، جنبیدن، وول خوردن، تکان دادن، لوشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

A worm was wiggling in the mud.

کرم در گل‌ها می‌لولید.

The dog was wiggling its tail and running behind his master.

سگ دم تکان می‌داد و دنبال صاحبش می‌دوید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The compass needle started wiggling.

سوزن قطب‌نما شروع کرد به تکان خوردن.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wiggle

  1. noun, verb shake back and forth
    Synonyms:
    shake wag wave jerk twitch twist waggle jiggle squirm writhe worm shimmy zigzag

سوال‌های رایج wiggle

گذشته‌ی ساده wiggle چی میشه؟

گذشته‌ی ساده wiggle در زبان انگلیسی wiggled است.

شکل سوم wiggle چی میشه؟

شکل سوم wiggle در زبان انگلیسی wiggled است.

وجه وصفی حال wiggle چی میشه؟

وجه وصفی حال wiggle در زبان انگلیسی wiggling است.

سوم‌شخص مفرد wiggle چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد wiggle در زبان انگلیسی wiggles است.

ارجاع به لغت wiggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wiggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wiggle

لغات نزدیک wiggle

پیشنهاد بهبود معانی