آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Wiggly

ˈwɪɡli ˈwɪɡli

معنی wiggly | جمله با wiggly

adjective

جنبان، جنبنده، در حال تکان خوردن

adjective

پرپیچ‌وخم، پرانحنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a wiggly road

راه پرپیچ‌و‌خم

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wiggly

  1. adjective moving in a twisting or snake-like or wormlike fashion
    Synonyms:
    sinuous wriggling wriggly writhing sinuate

ارجاع به لغت wiggly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wiggly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wiggly

لغات نزدیک wiggly

پیشنهاد بهبود معانی