فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wiggler

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    علی ورجه، جنبنده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wiggler

  1. noun Larva of a mosquito
    Synonyms: wriggler, squirmer
  2. noun Terrestrial worm that burrows into and helps aerate soil; often surfaces when the ground is cool or wet; used as bait by anglers
    Synonyms: earthworm, angleworm, fishworm, fishing worm, nightwalker, nightcrawler, crawler, dew worm, red-worm

ارجاع به لغت wiggler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wiggler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wiggler

لغات نزدیک wiggler

پیشنهاد بهبود معانی