با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Suspense

səˈspens səˈspens
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
معلق، درحال تعلیق، مردد، اندروایی، آویزانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The outcome of that deed was still in suspense.
- پیامد آن عمل هنوز نامعلوم بود.
- The novel's ending is full of suspense.
- پایان آن رمان بسیار شورانگیز است.
- the suspense and terror caused by his illness
- دلهره و وحشتی که بیماری او به‌وجود آورد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suspense

  1. noun anticipation
    Synonyms: anxiety, apprehension, chiller, cliff-hanger, cloak and dagger, confusion, dilemma, doubt, eagerness, expectancy, expectation, grabber, hesitancy, hesitation, impatience, indecision, indecisiveness, insecurity, irresolution, page-turner, perplexity, potboiler, tension, thriller, uncertainty, wavering
    Antonyms: knowledge

ارجاع به لغت suspense

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suspense» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suspense

لغات نزدیک suspense

پیشنهاد بهبود معانی