Perplexity

    pərˈpleksət̬i pəˈpleksəti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    سرگشتگی، حیرانی، حیرت، بهت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - a look of perplexity on her face
    - حالت حاکی از حیرت بر چهره‌ی او
    - the dense perplexity of vines
    - در هم پیچیدگی و انبوهی تاکها
    - beset by perplexities
    - در محاصره‌ی مشکلات
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد perplexity

    1. noun Uncertainty based on doubt
      Synonyms: bewilderment, puzzlement, befuddlement, bewilderedness, daze, discombobulation, confusion, fog, muddle, mystification, stupefaction, quandary, stupor, trance
    2. noun Difficulty causing uncertainty
      Synonyms: complication, crisis, emergency
    3. noun Anything that arouses curiosity or perplexes because it is unexplained, inexplicable, or secret
      Synonyms: conundrum, enigma, mystery, puzzle, puzzler, riddle

    ارجاع به لغت perplexity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «perplexity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perplexity

    لغات نزدیک perplexity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند