فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Perplexed

    pərˈplekst pəˈplekst
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      perplexes

    • وجه وصفی حال:

      perplexing

    • صفت تفضیلی:

      more perplexed

    • صفت عالی:

      most perplexed

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    سرگشته، حیران، خیران، مبهوت، پیچیده، درهم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The disappearance of the jewellery had left him perplexed.
    - غیب شدن جواهرات او را کاملاً دچار حیرت کرده بود.
    - Panchatantra's perplexed sentences
    - جمله‌های پیچیده‌ی کلیله و دمنه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد perplexed

    1. adjective confused
      Synonyms:
      uncertain troubled bewildered mixed-up muddle-headed addled confounded turbid confusional addlepated
    1. verb make more complicated
      Synonyms:
      complicated involved entangled tangled embarrassed snarled ravelled
    1. adjective involved
      Synonyms:
      confusing bewildering intricate
    1. verb be a mystery or bewildering to
      Synonyms:
      confused puzzled baffled bewildered mystified muddled thrown stumped confounded astonished amazed nonplussed dumbfounded disconcerted vexed befuddled boggled flummoxed astounded obfuscated addled stupefied bamboozled distracted fuddled mired complicated entangled jumbled interwoven embroiled snarled discombobulated dizzied beset beaten cumbered bedevilled diffused embrangled
      Antonyms:
      explained clarified enlightened simplified
    1. adjective full of difficulty or confusion or bewilderment
      Antonyms:
      unperplexed

    ارجاع به لغت perplexed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «perplexed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perplexed

    لغات نزدیک perplexed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه