سومشخص مفرد:
puzzlesوجه وصفی حال:
puzzlingصفت تفضیلی:
more puzzledصفت عالی:
most puzzledگیج، سردرگم، متحیر، حیرتزده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had a puzzled look on his face.
نگاه حیرتزدهای در چهرهاش بود.
John seemed puzzled about what the question meant.
منظور سوال جان را گیج کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «puzzled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puzzled