قسمت سوم فعل Throw
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had thrown all his letters into the fire.
او تمام نامههایش را در آتش انداخته بود.
The thief was thrown out of the store by security.
دزد توسط نیروهای امنیتی از فروشگاه بیرون انداخته شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrown» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrown