آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Grounded

    ˈɡraʊndɪd ˈɡraʊndɪd

    سوم‌شخص مفرد:

    grounds

    وجه وصفی حال:

    grounding

    صفت تفضیلی:

    more grounded

    صفت عالی:

    most grounded

    معنی grounded | جمله با grounded

    adjective

    معقول، متعادل، منطقی، متین

    He's very grounded even though he has so much money.

    او با وجود اینکه پول زیادی دارد، بسیار متین و معقول است.

    Chris is extremely grounded.

    کریس بسیار معقول است.

    adjective

    (هواپیما و کشتی) زمین‌گیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    a grounded ship

    کشتی‌ای زمین‌گیر

    the grounded aircraft

    هواپیمای زمین‌گیر

    adjective

    (بچه‌ یا فرد جوانی که تنبیه شده است و اجازه‌ی بیرون رفتن از خانه را ندارد) تنبیه‌شده

    I stayed out til 1 AM last night and now I'm grounded for a week.

    دیشب تا ساعت یک بیرون ماندم و اکنون یک هفته است که اجازه‌ی بیرون رفتن از خانه را ندارم.

    You'll be grounded for a week if I catch you smoking again.

    اگر دوباره سیگارت را بگیرم، یک هفته در خانه خواهی ماند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grounded

    1. verb fix firmly and stably
      Synonyms:
      based established anchored founded rested predicated underpinned built landed trained educated rooted beaten beat fielded landscaped soiled
    1. verb to bring to the ground
      Synonyms:
      dropped downed thrown floored flattened levelled decked prostrated
    1. verb cover with a primer; apply a primer to
      Synonyms:
      primed
    1. verb restrict; drop in place
      Antonyms:
      freed launched liberated

    لغات هم‌خانواده grounded

    noun
    ground, underground, grounding, grounds
    adjective
    groundless, underground, grounded
    verb - transitive
    ground
    adverb
    underground

    سوال‌های رایج grounded

    وجه وصفی حال grounded چی میشه؟

    وجه وصفی حال grounded در زبان انگلیسی grounding است.

    سوم‌شخص مفرد grounded چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد grounded در زبان انگلیسی grounds است.

    صفت تفضیلی grounded چی میشه؟

    صفت تفضیلی grounded در زبان انگلیسی more grounded است.

    صفت عالی grounded چی میشه؟

    صفت عالی grounded در زبان انگلیسی most grounded است.

    ارجاع به لغت grounded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «grounded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grounded

    لغات نزدیک grounded

    • - groundbreaking
    • - groundbreaking research
    • - grounded
    • - grounder
    • - groundfire
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.