با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Underground

ˌʌndərˈɡraʊnd ˌʌndərˈɡraʊnd ˈʌndəɡraʊnd ˈʌndəɡraʊnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    undergrounds
  • صفت تفضیلی:

    more underground
  • صفت عالی:

    most underground

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای اول: tube

در انگلیسی آمریکایی به جای underground از subway استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
انگلیسی بریتانیایی راه‌آهن زیرزمینی، مترو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The underground in London is one of the busiest railway systems in the world.
- راه‌آهن زیرزمینی لندن یکی از شلوغ‌ترین سیستم‌های راه‌آهن در جهان است.
- The construction of the underground in New York City was a massive engineering feat that took decades to complete.
- ساخت مترو در شهر نیویورک شاهکار مهندسی عظیمی بود که تکمیل شدن آن چندین دهه طول کشید.
adjective adverb
زیر زمین، زیرزمینی
- the underground tunnels
- تونل‌های زیرزمینی
- an underground atomic explosion
- انفجار اتمی در زیر زمین
- The miners worked tirelessly underground to extract precious metals.
- معدنچی‌ها به‌طور خستگی ناپذیری در زیر زمین کار می‌کردند تا فلزات گران‌بها را استخراج کنند.
adjective adverb
مخفی، در خفا، مخفیانه
- an underground organization
- یک سازمان مخفی
- British pilots were saved by the French underground.
- سازمان مخفی (وطن‌پرستان) فرانسه خلبانان انگلیسی را نجات می‌داد.
noun uncountable
سازمان مخفی، تشکیلات مخفی، سازمان زیرزمینی، نهضت زیرزمینی
- Many members of the underground have been arrested and tortured for their activism.
- بسیاری از اعضای سازمان مخفی به دلیل فعالیت خود دستگیر و شکنجه شده‌اند.
- The members of the underground worked tirelessly to expose the corruption of those in power.
- اعضای تشکیلات مخفی به‌طور بی‌وقفه برای افشای فساد صاحبان قدرت تلاش کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underground

  1. adjective below the surface
    Synonyms: below ground, buried, covered, in the recesses, subterranean, subterrestrial, sunken, underfoot
    Antonyms: aboveground, ground, sky
  2. adjective secret, subversive
    Synonyms: alternative, avant-garde, clandestine, concealed, covert, experimental, hidden, hush-hush, on the QT, on the sly, private, radical, resistant, resistive, revolutionary, surreptitious, unbowed, unconventional, undercover, under wraps, unusual
    Antonyms: authorized, condoned, known, legal, public

لغات هم‌خانواده underground

ارجاع به لغت underground

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underground» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underground

لغات نزدیک underground

پیشنهاد بهبود معانی