فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unbowed

ʌnˈbaʊd ʌnˈbaʊd

معنی و نمونه‌جمله

adjective

خم‌نشده، انحنا پیدا نکرده، تعظیم نکرده، سرکوب نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The difficulties of life left the old man unbowed.

مصائب زندگی کمر او را خم نکرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbowed

  1. adjective erect in posture
    Synonyms:
    straight stubborn resisting unbent undefeated

ارجاع به لغت unbowed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbowed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unbowed

لغات نزدیک unbowed

پیشنهاد بهبود معانی