Resistive

American: rɪˈzɪstɪv British: rɪˈzɪstɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مقاومتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resistive

  1. adjective Having the capacity to withstand
    Synonyms: immune, impervious, insusceptible, proof, resistant, unsusceptible
  2. adjective Tending to resist, as an influence or idea
    Synonyms: resistant, renitent, insubordinate, resisting

ارجاع به لغت resistive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resistive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resistive

لغات نزدیک resistive

پیشنهاد بهبود معانی