با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Resistless

    rɪˈzɪstləs rɪˈzɪstləs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    غیر‌قابل‌مقاومت، تاب‌نیاوردنی، ایستادگی‌ناپذیر، مقاومت‌ناپذیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    adjective
    بیمقاومت، بیتاب، تسلیم، غیرمقاوم، ناپایا
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد resistless

    1. adjective Impossible to resist; overpowering
      Synonyms: irresistible
      Antonyms: resistible
    2. adjective Offering no resistance; ; - Theodore Roosevelt
      Synonyms: supine, unresisting

    ارجاع به لغت resistless

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «resistless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resistless

    لغات نزدیک resistless

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی