امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resistor

rɪˈzɪstər rɪˈzɪstə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    resistors

معنی‌ها

noun
( resister )اسباب مقاوم در برابر برق، مقاوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
مقاومت، عنصر مقاوم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resistor

  1. noun An electrical device that resists the flow of electrical current
    Synonyms:
    resistance

ارجاع به لغت resistor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resistor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resistor

لغات نزدیک resistor

پیشنهاد بهبود معانی