Resistivity

ˌrezɪsˈtɪvɪti ˌrezɪsˈtɪvɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مقاومت ویژه، سته ویژه، قابلیت مقاومت، مقاومت اشیا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resistivity

  1. noun A material's opposition to the flow of electric current; measured in ohms
    Synonyms: electric-resistance, electrical-resistance, impedance, resistance, ohmic resistance

ارجاع به لغت resistivity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resistivity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resistivity

لغات نزدیک resistivity

پیشنهاد بهبود معانی