امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alternative

ɒːlˈtɜːr- / / æl- ɔːlˈtɜːnətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    alternatives
  • صفت تفضیلی:

    more alternative
  • صفت عالی:

    most alternative

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
دیگر، بدیل، جایگزین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Is there an alternative to going?
- آیا جز رفتن می‌توان کاری کرد؟
- Always have an alternative plan because the original one may prove impractical.
- همیشه یک نقشه‌ی جایگزین داشته باش؛ چون ممکن است نقشه‌ی اصلی عملی نباشد.
- Since the road was closed we had to take an alternative route.
- چون جاده بسته بود مجبور شدیم از راه دیگری برویم.
adjective
متناوب، تناوبی
adjective
وابسته به مدارس یا سازمان هایی که از روش های نوین یا غیر سنتی پیروی می کنند (امریکا)
- an alternative school
- مدرسه‌ی غیرسنتی (نمونه)
noun
شق، شق دیگر، پیشنهاد متناوب، چاره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alternative

  1. adjective other, alternate
    Synonyms:
    another back-up different flipside other side second substitute surrogate
  1. noun possible choice
    Synonyms:
    back-up druthers opportunity option other other fish in sea other fish to fry pick preference recourse redundancy selection sub substitute take it or leave it
    Antonyms:
    compulsion constraint necessity obligation restraint

لغات هم‌خانواده alternative

  • noun
    alternative
  • adjective
    alternative

ارجاع به لغت alternative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alternative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alternative

لغات نزدیک alternative

پیشنهاد بهبود معانی