فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Backup

ˈbækʌp ˈbækʌp

شکل جمع:

backups

توضیحات:

این واژه در حالت اسم (Noun) و صفت (Adjective) به این شکل نوشته می‌شود: backup و در حالت فعل (verb) به این شکل نوشته می‌شود: back up؛ هرچند گاهی‌ در حالت فعل نیز از back-up استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable uncountable B2

پشتیبان، پشتیبانی، جایگزین، زاپاس، یدک، یدکی، کمکی، احتیاطی، ذخیره، استندبای، رزرو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

We're going to need some backup for this project.

برای این پروژه به پشتیبانی نیاز خواهیم داشت.

The party is going to be outdoors, so we'll need to organize somewhere as a backup in case it rains.

این مهمانی قرار است در فضای باز برگزار شود، بنابراین در صورت بارش باران باید جایی را به عنوان زاپاس در نظر بگیریم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The hospital has a backup power supply.

این بیمارستان منبع تغذیه‌ی پشتیبان دارد.

I use my other email account as a backup.

از حساب ایمیل دیگرم به عنوان جایگزین استفاده می‌کنم.

I am only a backup player.

تنها یک بازیکن ذخیره هستم.

If the goalkeeper is injured, we have a backup.

اگر دروازه‌بان مصدوم شود، یار کمکی داریم.

a backup generator

ژنراتور استندبای

a backup goalie

دروازه‌بان ذخیره

noun countable

تکنولوژی کامپیوتر بکاپ، نسخه‌ی پشتیبان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a backup copy

کپی پشتیبان

Always make a backup of your work.

همیشه از کارت بکاپ تهیه کن.

adjective

انگلیسی آمریکایی موسیقی پشتیبان، هم‌خوان

a backup artist

هنرمند هم‌خوان

backup vocals

صداهای پشتیبان

phrasal verb

(به‌ویژه وسیله‌ی نقلیه) دنده‌عقب رفتن، عقب‌عقب رفتن، عقب رفتن، به عقب بردن، عقب کشیدن

I backed the car up to the door.

خودرو را تا دم در عقب کشیدم.

Can you back your car up?

می‌تونی ماشینت رو به عقب ببری؟

phrasal verb

حمایت کردن، پشتیبانی کردن، تصدیق کردن

I'll back you up if they don't believe you.

اگه تو رو باور نکنن ازت حمایت می‌کنم.

Two doctors backed up by a team of nurses.

گروهی از پرستاران از دو پزشک پشتیبانی کردند.

phrasal verb

تکنولوژی کامپیوتر بکاپ گرفتن، نسخه‌ی پشتیبان تهیه کردن

It's a good idea to back up your files onto a memory stick.

ایده‌ی خوبی است که از فایل‌های خود روی کارت حافظه‌ نسخه‌ی پشتیبان تهیه کنید.

a program that automatically backs up your hard drive

برنامه‌ای که به‌طور خودکار از هارد درایو شما بکاپ می‌گیرد

phrasal verb

انگلیسی آمریکایی (معمولاً در پی مسدود شدن جاده) ترافیک سنگین ایجاد شدن

traffic backed up for miles

چندین مایل ترافیک سنگین ایجاد شد

traffic backed up for hours

در پی مسدود شدن جاده ساعت‌ها ترافیک سنگین ایجاد شد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backup

  1. noun auxiliary
    Synonyms:
    extra substitute alternate

ارجاع به لغت backup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backup

لغات نزدیک backup

پیشنهاد بهبود معانی