چارهی دیگری نداشتن، گزینهی دیگری نداشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Due to the circumstances, I was left with little alternative but to resign.
با توجه به شرایط، چارهی دیگری جز استعفا نداشتم.
They were left with little alternative but to accept the offer.
آنها چارهی دیگری جز پذیرفتن پیشنهاد نداشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «be left with little alternative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/be-left-with-little-alternative