فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Alternation

ˈɒltərˌneʃn̩ ˌɔːlˈtəˈneɪʃn̩

شکل جمع:

alternations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

تناوب، یک در میانی

noun

تناوب، نوبت، یک در میانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the alternation of left-wing and right-wing governments

یک در میانی دولت‌های دست راستی و دست چپی

alternation of day and night

وارگی (تناوب) شب و روز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alternation

  1. noun repeated rotation
    Synonyms:
    rotation shift interchange variation transposition

ارجاع به لغت alternation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alternation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alternation

لغات نزدیک alternation

پیشنهاد بهبود معانی