فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Option

ˈɑːpʃn ˈɒpʃn

شکل جمع:

options

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

اختیار، انتخاب، آزادی، آزادی گزینش، حق انتخاب، خیار، خصیصه اختیاری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

You have no option but to go.

شما ناگزیر به رفتن هستید.

All his options were taken away.

آزادی عمل او سلب شده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

You have the option to stay or to go.

شما می‌توانید بمانید یا بروید.

noun countable

اقتصاد حق خرید یا فروش یا اجاره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I have a ten-day option on the house.

تا ده روز دیگر حق خرید خانه منحصر به من است.

Don't pay a down payment; keep your options open until you find your ideal house.

بیعانه نده، تا خانه‌ی دلخواه خود را پیدا نکرده‌ای، امکان انتخاب خود را محدود نکن.

noun

خیار فسخ، اظهار میل

noun

شق، راه

There exists a second option.

یک شق ثانوی هم وجود دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد option

  1. noun alternative
    Synonyms:
    choice preference selection right advantage benefit opportunity discretion prerogative license privilege free will election claim grant dilemma flipside other side of coin dibs pickup druthers take it or leave it

Idioms

keep (or leave) one's options open

از گزینش خودداری کردن، امکان گزینه‌های متعدد را برای خود حفظ کردن

لغات هم‌خانواده option

  • noun
    option

ارجاع به لغت option

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «option» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/option

لغات نزدیک option

پیشنهاد بهبود معانی