شکل نوشتاری دیگر این لغت: coopt
به عضویت برگزیدن (با دعوت از اعضای موجود کسی را به عضویت کمیته یا چیز مشابه انتخاب کردن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Our club co-opted five other members.
انجمن ما پنج نفر دیگر را به عضویت برگزید.
They co-opted him as one of the directors.
او را به عنوان مدیر برگزیدند.
همراه کردن (دشمن یا رقیب را با استدلال یا حیله به عضویت دسته یا حزب خود درآوردن)، جلب کردن، جذب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company decided to co-opt several small startups in order to expand their product offerings.
این شرکت تصمیم گرفت چندین استارتاپ کوچک را به منظور گسترش محصولات، با خود همراه کند.
Whether they liked it or not, local people were coopted into the victory parade.
چه خوششان بیاید و چه نیاید، مردم محلی در رژهی پیروزی شرکت کردند و جذب آن شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «co-opt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/co-opt