شکل نوشتاری دیگر این لغت: coop
انگلیسی آمریکایی تعاونی (مغازه و فروشگاه و غیره)
The local co-op offers a variety of organic produce.
در این تعاونی محلی انواع محصولات ارگانیک عرضه میشود.
The members of the coop work together to make decisions and manage the business.
اعضای تعاونی برای تصمیمگیری و مدیریت کسبوکار با یکدیگر همکاری میکنند.
قفس، مرغدان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He built a new co-op for his chickens to keep them safe from predators.
او مرغدان جدیدی برای جوجههایش ساخت تا آنها را از شکارچیان در امان نگه دارد.
The coop was filled with various breeds of poultry, including chickens, ducks, and turkeys.
این قفس پر از نژادهای مختلف طیور از جمله جوجه، اردک و بوقلمون بود.
زندان
The co-op had a high-security system in place to prevent any escape attempts.
این زندان دارای سیستم امنیتی بالایی برای جلوگیری از هرگونه تلاش برای فرار بود.
The inmates in the coop were required to follow a strict daily schedule.
زندانیان در زندان ملزم به رعایت برنامهی سختگیرانهی روزانه بودند.
حبس کردن، زندانی کردن
The protesters were co-oped by the police.
پلیس معترضان را زندانی کرده بود.
Several prisoners were cooped up in the same cell.
چندین زندانی در یک سلول کوچک حبس شده بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «co-op» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/co-op