آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ تیر ۱۴۰۴

    Encompass

    ɪnˈkʌmpəs ɪnˈkʌmpəs

    گذشته‌ی ساده:

    encompassed

    شکل سوم:

    encompassed

    سوم‌شخص مفرد:

    encompasses

    وجه وصفی حال:

    encompassing

    معنی encompass | جمله با encompass

    verb - transitive C1

    دورگرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، دربرگرفتن، محاصره کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    the encompassing mountain ranges

    رشته کوه‌های پیراگیر (محصورکننده)

    A thick fog encompassed the building.

    مه غلیظی ساختمان را در برگرفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The book encompasses a variety of subjects.

    کتاب مطالب متنوعی را در بر دارد.

    to encompass the city's destruction

    موجب نابودی شهر شدن

    A difficult dramatic part which few actors can encompass.

    نقش نمایشی دشوار که بازیگران معدودی قادر به ایفای آن هستند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد encompass

    1. verb surround, circumscribe
      Synonyms:
      enclose encircle circle envelop compass environ hem in ring gird girdle beset
    1. verb include, contain
      Synonyms:
      contain have hold cover embrace admit comprise embody involve incorporate take in comprehend subsume
      Antonyms:
      exclude

    سوال‌های رایج encompass

    گذشته‌ی ساده encompass چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده encompass در زبان انگلیسی encompassed است.

    شکل سوم encompass چی میشه؟

    شکل سوم encompass در زبان انگلیسی encompassed است.

    وجه وصفی حال encompass چی میشه؟

    وجه وصفی حال encompass در زبان انگلیسی encompassing است.

    سوم‌شخص مفرد encompass چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد encompass در زبان انگلیسی encompasses است.

    معنی encompass به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Encompass» در زبان فارسی به «شامل شدن» یا «در بر گرفتن» ترجمه می‌شود.

    این واژه به معنای در بر گرفتن یا احاطه کردن چیزی است، به طوری که مجموعه‌ای از موارد، افراد یا مفاهیم مختلف را در خود جای دهد. وقتی گفته می‌شود که یک موضوع یا حوزه‌ای چیزی را «encompass» می‌کند، یعنی آن موضوع به طور گسترده‌ای شامل همه‌ی اجزا، جنبه‌ها یا بخش‌های مرتبط با آن است. این کلمه نشان‌دهنده‌ی وسعت و جامعیت یک مفهوم یا مجموعه است.

    در زندگی روزمره، مفهوم encompass کاربردهای فراوانی دارد. برای مثال، یک پروژه ممکن است شامل مراحل مختلفی باشد که هر کدام بخش خاصی از کار را پوشش می‌دهند و در مجموع کل پروژه را شکل می‌دهند. یا یک کتاب می‌تواند موضوعات متنوعی را در خود جای داده باشد که با هم یک نگاه کلی به یک موضوع بزرگ ارائه می‌کنند. این مفهوم به ما کمک می‌کند تا دید گسترده‌تری نسبت به مسائل داشته باشیم و بتوانیم تمام جوانب را در نظر بگیریم.

    در علوم و دانش‌های مختلف نیز این واژه اهمیت زیادی دارد. مثلاً در جغرافیا، یک منطقه ممکن است شامل شهرها، روستاها، جنگل‌ها و رودخانه‌ها باشد که همه با هم یک واحد جغرافیایی را تشکیل می‌دهند. در ادبیات یا تاریخ نیز ممکن است یک دوره زمانی encompass رویدادها، افراد و تحولات متعددی باشد که به فهم بهتر آن دوره کمک می‌کند.

    از سوی دیگر، encompass می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ترکیب یا تلفیق چندین عنصر مختلف در یک کل باشد. این ترکیب می‌تواند هماهنگ و منسجم باشد و کمک کند تا تصویری کامل‌تر و دقیق‌تر ارائه شود. به همین دلیل، این کلمه در توصیف سیستم‌ها، برنامه‌ها و ساختارهای پیچیده کاربرد فراوانی دارد.

    کلمه‌ی encompass بیانگر این است که یک موضوع یا شیء به صورت گسترده و جامع بخش‌ها، عناصر یا جنبه‌های متعددی را در بر می‌گیرد. این واژه کمک می‌کند تا درک بهتری از وسعت و عمق یک موضوع داشته باشیم.

    ارجاع به لغت encompass

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «encompass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encompass

    لغات نزدیک encompass

    • - encomiastic
    • - encomium
    • - encompass
    • - encore
    • - encounter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.