گذشتهی ساده:
encompassedشکل سوم:
encompassedسومشخص مفرد:
encompassesوجه وصفی حال:
encompassingدورگرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، دربرگرفتن، محاصره کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the encompassing mountain ranges
رشته کوههای پیراگیر (محصورکننده)
A thick fog encompassed the building.
مه غلیظی ساختمان را در برگرفت.
The book encompasses a variety of subjects.
کتاب مطالب متنوعی را در بر دارد.
to encompass the city's destruction
موجب نابودی شهر شدن
A difficult dramatic part which few actors can encompass.
نقش نمایشی دشوار که بازیگران معدودی قادر به ایفای آن هستند.
گذشتهی ساده encompass در زبان انگلیسی encompassed است.
شکل سوم encompass در زبان انگلیسی encompassed است.
وجه وصفی حال encompass در زبان انگلیسی encompassing است.
سومشخص مفرد encompass در زبان انگلیسی encompasses است.
کلمهی «Encompass» در زبان فارسی به «شامل شدن» یا «در بر گرفتن» ترجمه میشود.
این واژه به معنای در بر گرفتن یا احاطه کردن چیزی است، به طوری که مجموعهای از موارد، افراد یا مفاهیم مختلف را در خود جای دهد. وقتی گفته میشود که یک موضوع یا حوزهای چیزی را «encompass» میکند، یعنی آن موضوع به طور گستردهای شامل همهی اجزا، جنبهها یا بخشهای مرتبط با آن است. این کلمه نشاندهندهی وسعت و جامعیت یک مفهوم یا مجموعه است.
در زندگی روزمره، مفهوم encompass کاربردهای فراوانی دارد. برای مثال، یک پروژه ممکن است شامل مراحل مختلفی باشد که هر کدام بخش خاصی از کار را پوشش میدهند و در مجموع کل پروژه را شکل میدهند. یا یک کتاب میتواند موضوعات متنوعی را در خود جای داده باشد که با هم یک نگاه کلی به یک موضوع بزرگ ارائه میکنند. این مفهوم به ما کمک میکند تا دید گستردهتری نسبت به مسائل داشته باشیم و بتوانیم تمام جوانب را در نظر بگیریم.
در علوم و دانشهای مختلف نیز این واژه اهمیت زیادی دارد. مثلاً در جغرافیا، یک منطقه ممکن است شامل شهرها، روستاها، جنگلها و رودخانهها باشد که همه با هم یک واحد جغرافیایی را تشکیل میدهند. در ادبیات یا تاریخ نیز ممکن است یک دوره زمانی encompass رویدادها، افراد و تحولات متعددی باشد که به فهم بهتر آن دوره کمک میکند.
از سوی دیگر، encompass میتواند نشاندهندهی ترکیب یا تلفیق چندین عنصر مختلف در یک کل باشد. این ترکیب میتواند هماهنگ و منسجم باشد و کمک کند تا تصویری کاملتر و دقیقتر ارائه شود. به همین دلیل، این کلمه در توصیف سیستمها، برنامهها و ساختارهای پیچیده کاربرد فراوانی دارد.
کلمهی encompass بیانگر این است که یک موضوع یا شیء به صورت گسترده و جامع بخشها، عناصر یا جنبههای متعددی را در بر میگیرد. این واژه کمک میکند تا درک بهتری از وسعت و عمق یک موضوع داشته باشیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «encompass» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encompass