امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Comprehend

ˌkɑːmprəˈhend ˌkɒmprɪˈhend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    comprehended
  • شکل سوم:

    comprehended
  • سوم‌شخص مفرد:

    comprehends
  • وجه وصفی حال:

    comprehending

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal
دریافتن، درک کردن، فهمیدن، فرا گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- This is a problem which I can't comprehend.
- این مسئله‌ای است که من از درک آن عاجزم.
- The book was so well-written that it was easy to comprehend the author's message.
- کتاب آن‌قدر خوب نوشته شده بود که فهمیدن پیام نویسنده آسان بود.
verb - transitive
شامل بودن، در برداشتن، داشتن
- Philosophy's scope comprehends every aspect of life.
- گستره‌ی فلسفه شامل کلیه‌ی جوانب زندگی است.
- Our civilization comprehends great variety and complexity.
- تمدن ما تنوع و پیچیدگی زیادی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comprehend

  1. verb understand
    Synonyms:
    appreciate apprehend assimilate capiche catch click cognize conceive dig discern envisage envision fathom get get the picture gotcha grasp have know make out perceive read savvy see take in tumble
    Antonyms:
    misinterpret mistake misunderstand
  1. verb include
    Synonyms:
    comprise contain embody embrace enclose encompass have involve subsume take in
    Antonyms:
    exclude not include

ارجاع به لغت comprehend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comprehend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comprehend

لغات نزدیک comprehend

پیشنهاد بهبود معانی