گذشتهی ساده:
comprisedشکل سوم:
comprisedسومشخص مفرد:
comprisesوجه وصفی حال:
comprisingدربرداشتن، شامل بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The club comprised one thousand members.
باشگاه هزار عضو داشت.
Farmers comprise fifty percent of the population.
کشاورزان پنجاه درصد جمعیت را تشکیل میدهند.
The book was comprised of ten chapters.
کتاب مشتمل بر ده فصل بود.
مشتمل بودن بر، دارا بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comprise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comprise