با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Except

ɪkˈsept ɪkˈsept
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    excepted
  • شکل سوم:

    excepted
  • سوم‌شخص مفرد:

    excepts
  • وجه وصفی حال:

    excepting

توضیحات

همچنین می‌توان از excepting به‌ جای except استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

preposition A2
جز، به‌جز، مگر، به‌استثنای، غیر از، سوای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Everyone came except Iraj.
- همه به‌جز ایرج آمدند.
- You can eat everything except meat.
- شما می‌توانید همه‌چیز غیر از گوشت بخورید.
- She invited everyone except Pari.
- او همه را جز پری دعوت کرد.
verb - transitive
مستثنی کردن، مشمول نکردن
verb - intransitive
اعتراض کردن، مخالفت کردن
- to except to somebody's remarks
- با اظهارات کسی مخالفت کردن
conjunction
مگر، مگر اینکه، جز اینکه
- The room was completely silent except for the buzzing of a bee.
- اتاق غرق در سکوت بود و فقط صدای وز وز یک زنبور می‌آمد.
- I'd quit my job except I need the money.
- اگر نیاز به پول نداشتم کارم را ول کرده بودم.
- except for the fact that...
- به‌جز این واقعیت که ...، جز این که...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد except

  1. preposition other than
    Synonyms: apart from, aside from, bar, barring, besides, but, excepting, excluding, exclusive of, exempting, if not, lacking, leaving out, minus, not for, omitting, outside of, rejecting, save, saving, short of, without, with the exception of
  2. verb leave out
    Synonyms: ban, bar, bate, count out, debar, disallow, eliminate, exclude, exempt, expostulate, inveigh, object, omit, pass over, protest, reject, remonstrate, rule out, suspend, taboo
    Antonyms: admit, allow, include

Collocations

ارجاع به لغت except

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «except» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/except

لغات نزدیک except

پیشنهاد بهبود معانی