فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Bate

    ˈbeɪt beɪt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb
    کم کردن، تخفیف دادن، پایین آوردن، نگه‌داشتن (نفس)، راضی کردن، دلیل و برهان آوردن، بال زدن به طرف پایین، خیساندن چرم در ماده قلیایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bate

    1. verb to lessen the force or intensity of; moderate:
      Synonyms:
      retund
    1. verb to become or cause to become less active or intense
      Synonyms:
      wane ebb subside moderate fall ease let up slacken fall off lapse remit die away slack off abate down off out

    Idioms

    • with bated breath

      (به خاطر ترس یا هیجان و غیره) با نفس حبس

    ارجاع به لغت bate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bate

    لغات نزدیک bate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه