گذشتهی ساده:
savedشکل سوم:
savedسومشخص مفرد:
savesوجه وصفی حال:
savingشکل جمع:
savesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
save a seat (or place) for someone
برای کسی صندلی (یا جا) نگهداشتن
پول پسانداز کردن، صرفهجویی کردن در پول
برای روز مبادا ذخیره کردن
وقت خود را حرام نکردن (با حرف زدن)، نصیحت بیهوده نکردن
از حرف زدن بینتیجه خودداری کردن
(عامیانه) جان یا منافع خود را حفظ کردن
با موفقیت کار مشکلی را انجام دادن، به داد رسیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «save» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/save