امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Skimp

skɪmp skɪmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb
کم، غیر‌کافی، نحیف، کم دادن، خسیسانه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- use plenty of sugar; don't skimp
- خیلی شکر مصرف کن؛ خسیس‌بازی در نیار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skimp

  1. verb be cheap or frugal about
    Synonyms:
    be mean with be sparing cut corners make ends meet pinch pinch pennies roll back save scamp scant scrape screw scrimp slight spare stint tighten one’s belt withhold
    Antonyms:
    spend use waste

ارجاع به لغت skimp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skimp

لغات نزدیک skimp

پیشنهاد بهبود معانی