گذشتهی ساده:
scantedشکل سوم:
scantedسومشخص مفرد:
scantsوجه وصفی حال:
scantingصفت تفضیلی:
scanterصفت عالی:
scantestاندک، ناچیز، بسیار کم، ناکافی، معدود
Scant attention had been paid to coloring.
به رنگآمیزی توجه کمی شده بود.
These deserts offer scant grazing to goats.
این صحراها چراگاه کافی برای بزها نیستند.
a scant chance
اندکی بخت (شانس)
a tree with scant foliage
درختی با شاخ و برگ اندک
a scant meter
کمتر از یک متر
a scantly clad lady
خانمی که لباسهای نابسنده (بدننما) پوشیده بود
نزدیک به، حدوداً، تقریباً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She managed to finish the work in a scant two hours.
او توانست کار را در حدود دو ساعت تمام کند.
We waited a scant hour before the show began.
ما تقریباً یک ساعت منتظر ماندیم تا نمایش شروع شود.
کمتوجهی کردن، بیاعتنایی کردن، اندک در اختیار گذاشتن، ناکافی فراهم کردن، کم گذاشتن
I noticed that I was being scanted in my food ration.
متوجه شدم که جیرهی خوراک مرا کم میگذاشتند.
She scanted her service to the uninvited guests.
از خدمت به مهمانان ناخوانده فروگذار کرد.
شکل جمع scant در زبان انگلیسی scants است.
صفت تفضیلی scant در زبان انگلیسی scanter است.
صفت عالی scant در زبان انگلیسی scantest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scant