با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sparing

ˈsperɪŋ ˈspeərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spared
  • شکل سوم:

    spared
  • سوم شخص مفرد:

    spares

معنی

  • کم، ناچیز، مضایقه‌کننده، صرفه‌جو، ممسک، پس‌اندازکن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sparing

  1. adjective careful, economical
    Synonyms: avaricious, canny, chary, close, cost-conscious, frugal, humane, mean, money-conscious, parsimonious, provident, prudent, saving, stewardly, stingy, thrifty, tight, tight-fisted, tolerant, ungiving, unwasteful, wary
    Antonyms: careless, lavish, spendthrift, uncareful

ارجاع به لغت sparing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sparing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sparing

لغات نزدیک sparing

پیشنهاد بهبود معانی