Sparing

ˈsperɪŋ ˈspeərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spared
  • شکل سوم:

    spared
  • سوم‌شخص مفرد:

    spares

معنی

کم، ناچیز، مضایقه‌کننده، صرفه‌جو، ممسک، پس‌اندازکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sparing

  1. adjective careful, economical
    Synonyms:
    thrifty frugal saving economical prudent wary canny close provident chary unwasteful cost-conscious money-conscious parsimonious stingy tight tight-fisted avaricious mean stewardly ungiving humane tolerant
    Antonyms:
    careless spendthrift lavish uncareful

ارجاع به لغت sparing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sparing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sparing

لغات نزدیک sparing

پیشنهاد بهبود معانی