آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Chary

ˈtʃeri ˈtʃeəri

معنی chary | جمله با chary

adjective

عزیز، محبوب، بااحتیاط و دقیق، محتاط، کم‌رو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She is chary of offending others.

او مواظب است که دیگران را نرجاند.

Naheed started a chary descent of the stairs.

ناهید بااحتیاط از پله‌ها شروع به فرود آمدن کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She was chary of her hospitality.

او در مهمان‌نوازی مضایقه می‌کرد.

to be chary of

مضایقه کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chary

ارجاع به لغت chary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chary

لغات نزدیک chary

پیشنهاد بهبود معانی