با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Calculating

ˈkælkjəleɪtɪŋ ˈkælkjəleɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    calculated
  • شکل سوم:

    calculated
  • سوم‌شخص مفرد:

    calculates
  • صفت تفضیلی:

    more calculating
  • صفت عالی:

    most calculating

معنی‌ها

adjective
محیل، حیله‌گر، مکار، خودخواه و مزور، نیرنگ‌باز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
حسابگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calculating

  1. adjective scheming to manipulate
    Synonyms: artful, canny, careful, cautious, chary, circumspect, considerate, contriving, crafty, cunning, designing, devious, discreet, gingerly, guarded, guileful, intelligent, Machiavellian, manipulative, politic, premeditating, safe, scheming, sharp, shrewd, sly, wary, wily
    Antonyms: artless, naive, unassuming, uncalculating

لغات هم‌خانواده calculating

ارجاع به لغت calculating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calculating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calculating

لغات نزدیک calculating

پیشنهاد بهبود معانی