شکل جمع:
calculationsمحاسبه، حساب، برآورد، برداشت (در اثر محاسبه)، محاسبات، آمارش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the figures on which he had based his calculations
ارقامی که محاسبهی (آمارش) خود را بر پایه آن قرار داده بود
his calculation of the country's political situation
برداشت او از موقعیت سیاسی کشور
پیشاندیشی (بهویژه اگر از روی خودپرستی باشد)، پیشدستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His behavior is apparently free of all calculation.
رفتار او ظاهراً عاری از هرگونه نیرنگ و حسابگری است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «calculation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calculation