فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Precaution

prɪˈkɑːʃn prɪˈkɔːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
احتیاط، اقدام احتیاطی، دوراندیشی، تدبیر (برای جلوگیری از اتفاق ناخوشایند یا خطرناک) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We must take the necessary precautions against fire.
- باید از پیش تدابیر لازم برای مقابله با آتش‌سوزی را انجام دهیم.
- The company implemented several precautions to ensure the safety of its employees.
- این شرکت اقدامات احتیاطی متعددی را برای اطمینان از ایمنی کارکنان خود انجام داده است.
- The doctor advised him to take precautions to avoid getting sick.
- پزشک به او توصیه کرد که احتیاط کند تا بیمار نشود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precaution

  1. noun carefulness; preventative measure
    Synonyms:
    care caution protection provision prudence regard foresight forethought discretion safeguard wariness anticipation insurance circumspection discreetness canniness providence safety measure
    Antonyms:
    carelessness

ارجاع به لغت precaution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precaution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/precaution

لغات نزدیک precaution

پیشنهاد بهبود معانی