فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Providence

ˈprɑːvədns ˈprɒvɪdns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    providences

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    مشیت الهی، صرفه‌جویی، آینده‌نگری
    • - The farmer's providence saved him from poverty.
    • - آینده‌نگری کشاورز او را از فقر نجات داد.
    • - Divine providence saved him from certain death.
    • - مشیت الهی او را از مرگ حتمی نجات داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد providence

  1. noun Careful use of material resources
    Synonyms: economy, prudence, thrift, divine government, frugality, divine superintendence, foresight, capital of Rhode Island, guidance, husbandry, deity, precaution, thriftiness
    Antonyms: improvidence

ارجاع به لغت providence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «providence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/providence

لغات نزدیک providence

پیشنهاد بهبود معانی