فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Providence

ˈprɑːvədns ˈprɒvɪdns

شکل جمع:

providences

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مشیت الهی، صرفه‌جویی، آینده‌نگری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The farmer's providence saved him from poverty.

آینده‌نگری کشاورز او را از فقر نجات داد.

Divine providence saved him from certain death.

مشیت الهی او را از مرگ حتمی نجات داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد providence

  1. noun careful use of material resources
    Synonyms:
    economy thrift frugality thriftiness prudence husbandry foresight precaution guidance deity divine superintendence divine government capital of Rhode Island
    Antonyms:
    improvidence

ارجاع به لغت providence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «providence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/providence

لغات نزدیک providence

پیشنهاد بهبود معانی