فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Providential

ˌprɑːvəˈdenʃl ˌprɒvɪˈdenʃl

معنی و نمونه‌جمله

adjective

( provident ) صرفه‌جو، آینده‌نگر، مال‌اندیش، خوشبخت، مشیتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

It was providential that at the time of the earthquake we were in the courtyard.

خدایی شد که هنگام زلزله در حیاط بودیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد providential

  1. adjective characterized by luck or good fortune
    Synonyms:
    lucky fortunate happy opportune timely divine heaven-sent miraculous
  1. adjective happening as if through divine intervention; opportune.
    Synonyms:
    fortunate

ارجاع به لغت providential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «providential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/providential

لغات نزدیک providential

پیشنهاد بهبود معانی