امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Providential

ˌprɑːvəˈdenʃl ˌprɒvɪˈdenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
( provident ) صرفه‌جو، آینده‌نگر، مال‌اندیش، خوشبخت، مشیتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- It was providential that at the time of the earthquake we were in the courtyard.
- خدایی شد که هنگام زلزله در حیاط بودیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد providential

  1. adjective Characterized by luck or good fortune
    Synonyms:
    fortunate divine timely happy heaven-sent opportune lucky miraculous
  1. adjective Happening as if through divine intervention; opportune.
    Synonyms:
    fortunate

ارجاع به لغت providential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «providential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/providential

لغات نزدیک providential

پیشنهاد بهبود معانی