( provident ) صرفهجو، آیندهنگر، مالاندیش، خوشبخت، مشیتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was providential that at the time of the earthquake we were in the courtyard.
خدایی شد که هنگام زلزله در حیاط بودیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «providential» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/providential