شکل جمع:
economiesاقتصاد اقتصاد، نظام اقتصادی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
an oil-based economy
اقتصاد استوار بر نفت
The country's economy was growing.
اقتصاد کشور در حال رشد بود.
political economy
اقتصاد سیاسی
a healthy economy
اقتصاد سالم
اقتصاد صرفهجویی، اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
domestic economy
اقتصاد خانواده، تدبیر منزل
practise economy
صرفهجویی کردن، قناعت کردن
be an economy to do something...
مقرون به صرفه بودن که...
They switched off the heaters as an economy measure.
برای صرفهجویی بخاریها را خاموش کردند.
It is not wise to achieve economy at the expense of quality.
صرفهجویی با فدا کردن کیفیت عاقلانه نیست.
اقتصاد اقتصادی، مقرونبهصرفه، مقتصدانه، صرفهجویانه، ارزان
an economy car
اتومبیل کممصرف (یا ارزان)
an economy flight
پرواز کمخرج
an economy package (or pack)
بستهی بزرگ و ارزانقیمت
Quality products at economy prices!
کالاهای ممتاز به قیمتهای نازل!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «economy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/economy