شکل جمع:
moratoriumsهمچنین میتوان از شکل جمع moratoria به جای moratoriums استفاده کرد.
همچنین در معنای دوم میتوان از debt moratorium به جای moratorium استفاده کرد.
تعلیق موقت، ممنوعیت موقتی
The moratorium has been extended for another month.
تعلیق موقت یک ماه دیگر تمدید شد.
The government has imposed a moratorium on new oil drilling in the area.
دولت حفاری جدید نفت در این منطقه را ممنوعیت موقتی کرد.
اقتصاد تعلیق بدهی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The moratorium was seen as a temporary solution to address the country's economic crisis.
تعلیق بدهی بهعنوان یک راهحل موقت برای مقابله با بحران اقتصادی کشور تلقی میشد.
The moratorium provided a much-needed respite for the country's struggling economy.
تعلیق بدهی یک مهلت بسیار ضروری برای اقتصاد درحال مبارزهی کشور فراهم کرد.
حقوق استمهال، مهلت قانونی، اجازهی دیرکرد، مهلت خواستن، زمان خواستن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The court imposed a moratorium on all new construction projects.
دادگاه برای تمام پروژههای ساختمانی جدید مهلت قانونی تصویب کرد.
The moratorium provided relief for tenants struggling to pay rent.
اجازهی دیرکرد برای مستاجرانی که برای پرداخت اجارهبها مشکل دارند، تسکیندهنده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moratorium» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moratorium