به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Morals

ˈmɔrəlz ˈmɔr·əlz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural C2
    اصول اخلاقی، اخلاقیات
    • - Western ideas and morals
    • - اندیشه‌ها و اصول اخلاقی غربی
    • - They have no morals.
    • - آن‌ها به هیچ اخلاقیاتی مقید نیستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد morals

  1. noun personal principles, standards
    Synonyms: behavior, beliefs, conduct, customs, dogmas, ethic, ethics, habits, ideals, integrity, manners, morality, mores, policies, scruples
    Antonyms: amorality, disrespectability, immorality, indecency, unethicalness

لغات هم‌خانواده morals

ارجاع به لغت morals

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «morals» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/morals

لغات نزدیک morals

پیشنهاد بهبود معانی