به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Moratory

American: ˈmɒrətərɪ British: ˈmɒrətərɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    وابسته به قانون یا اجازه‌ی دیرکرد، وابسته به دیرانجامی مجاز، دیرکرد انگیز، دیرانجام انگیز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت moratory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moratory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moratory

لغات نزدیک moratory

پیشنهاد بهبود معانی