آخرین به‌روزرسانی:

Truce

truːs truːs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آتش‌بس (توقف موقتی هر جنگی که طبق آن هر کدام از طرفین جنگ با تعلیق اقدامات تجاوزکارانه موافقت می‌کنند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The two warring nations finally agreed to a truce after months of negotiations.

دو کشور متخاصم پس از ماه‌ها مذاکره سرانجام به آتش‌بس رضایت دادند.

The truce allowed for humanitarian aid to be delivered to the war-torn region.

این آتش‌بس امکان ارسال کمک‌های بشردوستانه به منطقه‌ی جنگ‌زده را فراهم کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truce

  1. noun peaceful solution
    Synonyms:
    peace agreement accord cease-fire armistice treaty reconciliation break lull pause rest respite reprieve letup halt interval suspension cessation moratorium detente de-escalation temporary peace terms olive branch white flag amnesty breather wind-down
    Antonyms:
    war fight disagreement

ارجاع به لغت truce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truce

لغات نزدیک truce

پیشنهاد بهبود معانی