معنی amnesty به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈæmnəsti ˈæmnəsti

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

عفو عمومی، بخشش همگانی (از طرف حکومت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- an amnesty for war criminals

- عفو عمومی جنایتکاران جنگی

- The US government announced a general amnesty for all political prisoners.

- حکومت آمریکا برای همه‌ی زندانیان سیاسی عفو عمومی اعلام کرد.

verb - intransitive

عفو کردن، بخشیدن (در مورد زندانیان و غیره)، عفو عمومی اعلام کردن

- The president issued a proclamation to amnesty all individuals who had evaded taxes in the past.

- رئیس جمهور با صدور ابلاغیه‌ای تمامی افرادی که در گذشته فرار مالیاتی داشته‌اند را عفو کرد.

- The judge decided to amnesty the defendant due to lack of evidence.

- قاضی به دلیل فقدان شواهد تصمیم به بخشش متهم گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amnesty

noun pardon, often by government

Synonyms:

absolution condonation dispensation forgiveness immunity reprieve

Collocations

general (or total) amnesty

عفو عمومی

to grant an amnesty (or to amnesty)

عفو کردن

ارجاع به لغت amnesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «amnesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amnesty

لغات نزدیک amnesty

- amnesia
- amnesiac
- amnesty
- amniocentesis
- amnion

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return