پخش، توزیع، تقسیم، اعطا، تقدیر، وضع احکام دینی در هر دوره و عصر، عدم شمول
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the dispensation of medicines in rural areas
پخش دارو در مناطق روستایی
Under the new dispensation all drug manufacturers must be licensed.
براساس مقررات جدید کلیهی تولیدکنندگان دارو باید پروانه داشته باشند.
To marry a non-Catholic she needs a dispensation.
برای ازدواج با غیرکاتولیک نیاز به بخشودگی دارد.
through a special dispensation from the royal palace
با اجازهی ویژهی کاخ سلطنتی
the Christian dispensation
مقررات حاکم بر مسیحیت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dispensation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dispensation