پرداخت، خرج، هزینه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The disbursement of the loan has been completed.
اعطای وام انجام شده است.
The government has made large disbursements for scientific research.
دولت مبالغ هنگفتی صرف پژوهشهای علمی کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disbursement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disbursement