آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Disbursement

dɪsˈbɜrːsmənt dɪsˈbɜːsmənt-ɜːr-

معنی disbursement | جمله با disbursement

noun

پرداخت، خرج، هزینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The disbursement of the loan has been completed.

اعطای وام انجام شده است.

The government has made large disbursements for scientific research.

دولت مبالغ هنگفتی صرف پژوهش‌های علمی کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disbursement

  1. noun payment
    Antonyms:
    savings deposit hoard

ارجاع به لغت disbursement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disbursement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disbursement

لغات نزدیک disbursement

پیشنهاد بهبود معانی