گذشتهی ساده:
hoardedشکل سوم:
hoardedسومشخص مفرد:
hoardsوجه وصفی حال:
hoardingاحتکار کردن، اندوختن، انباشتن، ذخیره کردن
They hoarded their money instead of spending it.
آنان به جای خرج کردن پول خود را میاندوختند.
Ants hoard grain.
مورچهها دانه میاندوزند.
He hoarded wheat.
او گندم احتکار میکرد.
She hoarded her love and counted the days to her son's return.
او عشق خود را (در سینه) انباشت و در انتظار بازگشت فرزند روزشماری کرد.
Hoarding is illegal.
احتکار غیرقانونی است.
اندوخته، ذخیره، احتکار، گنج، گنجینه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a hoard of jewelry
گنجینهای از گوهر
an ant's winter hoard
ذخیرهی زمستانی مورچه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hoard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoard