Hoard

hɔːrd hɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hoarded
  • شکل سوم:

    hoarded
  • سوم‌شخص مفرد:

    hoards
  • وجه وصفی حال:

    hoarding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
احتکار کردن، اندوختن، انباشتن، ذخیره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They hoarded their money instead of spending it.
- آنان به‌ جای خرج کردن پول خود را می‌اندوختند.
- Ants hoard grain.
- مورچه‌ها دانه می‌اندوزند.
- He hoarded wheat.
- او گندم احتکار می‌کرد.
- She hoarded her love and counted the days to her son's return.
- او عشق خود را (در سینه) انباشت و در انتظار بازگشت فرزند روزشماری کرد.
- Hoarding is illegal.
- احتکار غیرقانونی است.
noun countable
اندوخته، ذخیره، احتکار، گنج، گنجینه
- a hoard of jewelry
- گنجینه‌ای از گوهر
- an ant's winter hoard
- ذخیره‌ی زمستانی مورچه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoard

  1. noun stockpile
    Synonyms: abundance, accumulation, agglomeration, aggregation, amassment, backlog, cache, collection, conglomeration, cumulation, fund, garner, heap, inventory, mass, nest egg, pile, reserve, reservoir, riches, stock, store, supply, treasure, treasure-trove, trove, wealth
    Antonyms: debt
  2. verb put away, accumulate
    Synonyms: acquire, amass, buy up, cache, collect, deposit, garner, gather, hide, keep, lay away, lay up, pile up, put aside for rainy day, put by, save, scrimp, sock away, squirrel, stash, stockpile, store, stow away, treasure
    Antonyms: expend, spend, squander, throw away, waste

ارجاع به لغت hoard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoard

لغات نزدیک hoard

پیشنهاد بهبود معانی