Hoarder

ˈhɔː.dər ˈhɔːdə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
محتکر، سودجو، گران‌خواه، احتکارکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He was a hoarder of old magazines and newspapers.
- او محتکر مجلات و روزنامه‌های قدیمی بود.
- My grandmother is a hoarder, collecting knickknacks and trinkets from every place she visits.
- مادربزرگ من یک احتکارکننده است و از هر جایی که بازدید می‌کند، دکوری‌های کوچک و خرده‌ریزه‌ها را جمع‌آوری می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hoarder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoarder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoarder

لغات نزدیک hoarder

پیشنهاد بهبود معانی