فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hoarding

ˈhɔːrdɪŋ ˈhɔːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hoarded
  • شکل سوم:

    hoarded
  • سوم‌شخص مفرد:

    hoards

معنی

noun
احتکار، انباشتن، جمع‌آوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoarding

  1. verb save up as for future use
    Synonyms:
    saving keeping storing accumulating collecting gathering reserving stocking supplying acquiring amassing stockpiling garnering heaping treasuring compiling
    Antonyms:
    spending wasting expending squandering
  1. noun large outdoor signboard
    Synonyms:
    billboard

ارجاع به لغت hoarding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoarding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoarding

لغات نزدیک hoarding

پیشنهاد بهبود معانی