Hoarding

ˈhɔːrdɪŋ ˈhɔːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hoarded
  • شکل سوم:

    hoarded
  • سوم‌شخص مفرد:

    hoards

معنی

noun
احتکار، انباشتن، جمع‌آوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoarding

  1. verb Save up as for future use
    Synonyms: stashing, saving, treasuring, keeping, compiling, supplying, storing, accumulating, amassing, stocking, reserving, acquiring, collecting, stockpiling, heaping, gathering, garnering
    Antonyms: squandering, expending, wasting, spending
  2. noun Large outdoor signboard
    Synonyms: billboard

ارجاع به لغت hoarding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoarding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoarding

لغات نزدیک hoarding

پیشنهاد بهبود معانی