گذشتهی ساده:
cachedشکل سوم:
cachedسومشخص مفرد:
cachesوجه وصفی حال:
cachingشکل جمع:
cachesنهانگاه، ذخیرهگاه، چیز نهان شده، مخزن، پنهان کردن، حافظه کش یا پنهان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a ruined cabin containing a cache of food and water
کلبهای مخروبه حاوی ذخیرهگاه از خوراک و آب
The police discovered the terrorists' cache of weapons and ammunitions.
پلیس مخفیگاه اسلحه و مهمات تروریستها را کشف کرد.
an arms cache
سلاح نهفته
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cache» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cache