با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Exemption

ɪɡˈzempʃn ɪɡˈzempʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    exemptions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
معافیت، بخشودگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- exemption from military service
- معافیت از خدمت نظام
- On account of his children he has five exemptions.
- به‌‌دلیل فرزندانش از پنج معافیت مالیاتی برخوردار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exemption

  1. noun freedom from a responsibility
    Synonyms: absolution, discharge, dispensation, exception, exoneration, immunity, impunity, privilege, release
    Antonyms: accountability, answerability, liability, responsibility

ارجاع به لغت exemption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exemption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exemption

لغات نزدیک exemption

پیشنهاد بهبود معانی